English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5273 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recommendation U نامه پیشنهاد
recommendations U نامه پیشنهاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offer U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered U پیشنهاد کردن پیشنهاد
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
motions U پیشنهاد
motioning U پیشنهاد
tendered U پیشنهاد
recommendations U پیشنهاد
tender U پیشنهاد
offers U پیشنهاد
suggestion U پیشنهاد
suggestions U پیشنهاد
motioned U پیشنهاد
overtures U پیشنهاد
recommendation U پیشنهاد
purpose U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
proposals U پیشنهاد
purposes U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
motion [politic] U پیشنهاد
tenderest U پیشنهاد
motion U پیشنهاد
tendering U پیشنهاد
overtures U پیشنهاد ها
proposals U پیشنهاد ها
offers U پیشنهاد ها
application U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
applications U پیشنهاد ها
overture U پیشنهاد
proffered U پیشنهاد
propositioned U پیشنهاد
proposition U پیشنهاد
plea U پیشنهاد
bids U پیشنهاد
pleas U پیشنهاد
proffers U پیشنهاد
proffering U پیشنهاد
proffer U پیشنهاد
bidder U پیشنهاد
bidders U پیشنهاد
propositions U پیشنهاد
bid U پیشنهاد
propositioning U پیشنهاد
offered U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
proposed U پیشنهاد کردن
propose U پیشنهاد کردن
proposing U پیشنهاد کردن
suggests U پیشنهاد کردن
proposes U پیشنهاد کردن
propounding U پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد مناقصه
suggesting U پیشنهاد کردن
proposal of marriage U پیشنهاد عروسی
suggested U پیشنهاد کردن
suggest U پیشنهاد کردن
recommends U پیشنهاد کردن
proposal form U فرم پیشنهاد
proposer U پیشنهاد کننده
recommend U پیشنهاد کردن
propounds U پیشنهاد کردن
propound U پیشنهاد کردن
bid U پیشنهاد مزایده
bid U پیشنهاد دادن
suggestible U پیشنهاد کردنی
proposition U گزاره پیشنهاد
propositioned U گزاره پیشنهاد
firm offer U پیشنهاد ثابت
firm offer U پیشنهاد قطعی
propositioning U گزاره پیشنهاد
counterbid U پیشنهاد متقابل
counter offer U پیشنهاد متقابل
propositions U گزاره پیشنهاد
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
acceptance of offer U پذیرش پیشنهاد
bids U پیشنهاد حراج
bids U پیشنهاد خرید
bids U پیشنهاد دادن
bid U پیشنهاد خرید
bid U پیشنهاد حراج
overbid U پیشنهاد زیادتر
offeror U پیشنهاد دهنده
offerer U پیشنهاد دهنده
offer to purchase U پیشنهاد خرید
recommending U پیشنهاد کردن
offer curve U منحنی پیشنهاد
mover U پیشنهاد دهنده
bids U پیشنهاد مناقصه
bids U پیشنهاد کردن
bids U پیشنهاد مزایده
acceptance of offer U قبولی پیشنهاد
to make overtures U پیشنهاد کردن
projected U پیشنهاد پلان
projects U پیشنهاد کردن
tendering U پیشنهاد دادن
projects U پیشنهاد پلان
tenderest U پیشنهاد دادن
tendered U پیشنهاد دادن
tender U پیشنهاد دادن
suggestions U پیشنهاد القاء
suggestion U پیشنهاد القاء
advance پیشنهاد کردن
offers U پیشنهاد کردن
advancing پیشنهاد کردن
offered U پیشنهاد کردن
offer U پیشنهاد کردن
projected U پیشنهاد کردن
tendering form U ورقه پیشنهاد
bidders U پیشنهاد کننده
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
bidder U پیشنهاد دهنده
peace offerings U پیشنهاد صلح
peace offering U پیشنهاد صلح
suggester U پیشنهاد دهنده
project U پیشنهاد کردن
bidder U پیشنهاد کننده
project U پیشنهاد پلان
bidders U پیشنهاد دهنده
tenderer U پیشنهاد دهنده
propounder U پیشنهاد دهنده
tendered U پیشنهاد ادای دین
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
bidden U خواندن پیشنهاد دادن
to pop the question U پیشنهاد عروسی کردن
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
to make a motion U پیشنهاد کردن بر ان شدن
proposal U پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
projected U طرح یا پیشنهاد کردن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
proffers U تقدیم پیشنهاد کردن
projects U طرح یا پیشنهاد کردن
proffering U تقدیم پیشنهاد کردن
proffered U تقدیم پیشنهاد کردن
proffer U تقدیم پیشنهاد کردن
pull one's socks up <idiom> U پیشنهاد عالی دادن
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
bidding U پیشنهاد مزایده کردن
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
tenderest U تقدیم کردن پیشنهاد
tendered U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender U تقدیم کردن پیشنهاد
tendering U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
tender U پیشنهاد ادای دین
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering U پیشنهاد ادای دین
offer for sale U پیشنهاد جهت فروش
tendered U تقدیم کردن پیشنهاد
tendering U تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
suggestions U افهار عقیده پیشنهاد
proforma U پیشنهاد فروش کالا
tenderest U پیشنهاد ادای دین
bid against U پیشنهاد بهتری دادن
My advice is ... U پیشنهاد من این است ...
consults U پیشنهاد خواستن از یک خبره
consulted U پیشنهاد خواستن از یک خبره
consult U پیشنهاد خواستن از یک خبره
Many explanations were proffered. U توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
suggestion U افهار عقیده پیشنهاد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
mover U پیشنهاد کننده تکان دهنده
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
bid U پیشنهاد کردن توپ زدن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
tenderer U پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
Recent search history Forum search
1پیشنهاد دوستان
1nonconversation
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com